نویسنده : عثمان عباسی
امروزه بحث منابع طبیعی و محیط زیست از جمله مسائلی است که در بسیاری از محافل علمی جهان و حتی مجلات و روزنامهها به وفور دیده و شنیده میشود و در اکثر موارد هشدارها جدی و در مورد تخریب منابع طبیعی و محیط زیست و به خطر افتادن قابلیت سکونت کره زمین است. پژوهشهایی که در چند ساله اخیر صورت گرفته و تغییرات عظیمی که در شرایط طبیعی کره زمین به وقوع پیوسته بیانگر آن است که کره زمین در حال گرم شدن و جنگلهای آن در حال نابودی است.
لایه ازن که کره زمین را از گزند اثرات زیانبار اشعه ماورای بنفش خورشید محفوظ میدارد روز بروز نازکتر میشود و احتمال بروز انواع سرطانها را افزایش میدهد. قدرت تولید مواد غذایی در سطح جهان به علت فرسایش خاک و بهرهبرداری بیرویه از زمین و آب در حال کاهش است. بسیاری از شهرهای بزرگ جهان از جمله تهران هوایی فوقالعاده آلوده دارند، هوایی پر از دیاکسید کربن و ترکیبات سرب و گوگرد که همگی برای سلامتی انسان مضرند.
فراوانی و تشدید سیلابها بویژه در سالهای اخیر حکایت از بروز اوضاع نابسامانی دارد که بر سر منابع طبیعی تجدیدشونده آمده است. این در حالی است که هر سال تقریباً 17 میلیون هکتار از جنگلهای جهان یعنی منطقهای برابر مساحت اتریش از بین میروند. در حالیکه این جنگلها سهم قابل توجهی در تولید اکسیژن، پالایش هوا، جلوگیری از فرسایش خاک وپیشگیری از بروز سیلاب دارند.
آمارها نشان میدهد مساحت کل جنگلهای ایران (طبیعی و دست کاشت) در حدو2/14 میلیون هکتاراست که البته در گذشته نه چندان دور، این میزان به 18میلیون هکتار می رسید اما در اثر افزایش جمعیت، توسعه شهرها و اراضی کشاورزی، ایجاد تأسیسات و صنایع و همچنین تخریب و تجاوز و در نهایت بیتوجهی مسئولان میزان آن کاهش قابل توجهی یافته است.
اصل 50 قانون اساسی حفاظت از محیط زیست را یک پدیده عمومی تلقی کرده و تمامی فعالیتهای اقتصادی و... که منجر به آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران میشود را ممنوع کرده است اما آیا به واقع در جهت رعایت این اصل حرکتی انجام شده است؟
روز پنجشنبه 8/6/86 جهت شرکت در همایش مشاهیر هورامان همچنین انجام یک سفر سیاحتی عازم شهرستان پاوه محل برگزاری همایش شدم. در مسیر راه موقعیت جغرافیایی پاوه توجه من را به خود جلب نمود؛ از این لحاظ که با شهرستان محل سکونت خودم شباهتهای زیادی داشت. از جمله داشتن جنگلهای سرسبز و کوههای صعبالعبور، امّا آنچه مرا بیشتر متأثر نمود سوختن این جنگلهای سرسبز بود. بعد از رسیدن به شهر و پرس و جو از اهل محل مطلع شدم که مدتی قبل در اثر همین آتشسوزیها چند نفری در اطراف پاوه جان خود را از دست دادند. این مناظر دردناک کنجکاوی مرا تحریک نمود که در مسیر بازگشت خود از شهرستان مریوان هم با توجه به این که این شهر علاوه بر دریاچهی زیبای «زریبار» جنگلها و مناظر طبیعی زیادی نیز آن را در آغوش گرفتهاند، دیداری داشته باشم. پس از گشتی در شهر، در مسیر عبور از جاده ای مریوان_ سقز در منطقهای که فکر کنم به آن «چناره »میگفتند، آتشسوزی عظیمی را که با دامنهی وسیعی در حال پیشرفت بود مشاهده نمودم. جالب است در کنار جاده همین مسیر تابلوهای زیادی نصب شده بود که بر روی آن ها جمله های حاوی حفظ مراتع و جنگلها همچنین اهمیت و ارزش آن ها نوشته شده بودند! آتش گرفتن درختان، سوختن پرندگان و حیواناتی که توانایی رهایی از مهلکه را نداشتند، مشام و روح هر عابر با احساسی را آزار می داد. به خصوص منظره آتش گرفتن لانه پرندگان و سوختن لاکپشتهای که نتوانسته بودند خود را نجات دهند. این وضعیت آتشسوزی و حالت اندوهگین من همچنان ادامه داشت. به ویژه وقتی که مسیر جادهی بانه- سردشت را طی میکردم، تعجب و تأثرم بیشتر گشت و به سؤالات ذهنیام افزوده شد. در این حال و هوا به یاد آتشسوزیها اخیر جنگلهای یونان افتادم. با خودم گفتم اگرچه شاید دامنه گستردگی و عمق ماجرای آتشسوزیهای یونان بیشتر باشد، امّا واقعیت این است که جنگل، جنگل است و آتش هم آتش! ولی سکوت رسانهای، عدم اقدام عملی و بیتفاوتی این همه انجمنهای حفظ محیط زیست و ادارههای منابع طبیعی، (اگر هم اقدامی شده ضعیف بوده است) اکتفا کردن شاهدان ماجرا فقط به نظارهگر بودن این آتشسوزیها و آه و افسوس خوردن صرف و بینتیجه، چهره واقعه را برایم دهشتناکتر مینمود. پس از تجزیه و تحلیل موضوع در ذهن خودم کم کم به این نتیجه رسیدم که باید واقعیت این پدیده با این دامنهی وسیع و هماهنگی همچنین هم زمان بودن آن، به خصوص در فصل تابستان که اوج زیبایی این جنگلها در این فصل است پس باید چنین چیزی فراتر از یک حادثهی ساده و طبیعی باشد. شاید چشمانی همچنان که یارای دیدن توسعه و پیشرفت همه جانبه این مناطق را ندارند، این بار هم تاب و تحمل خود را در برابر برخورداری این مناطق حتّی از مواهب خدادای را نیز از دست دادهاند. بنابراین به این نتیجه رسیدهاند که حل مشکلات ریشهای خود را باز هم در پاک نمودن صورت مسئله بدانند و این بار تخریب این مناظر بیجان و بیدفاع را نشانه گرفتهاند ! شاید هم واقعیت چیز دیگری باشد.
به هر حال محیط زیست با تمام تنوع آن و موجودات زنده به عنوان نعمتهای خداوند، امانتی در نزد ما هستند که گذشتگان برای ما به ارث گذاشتهاند امّا اینکه تا کنون مردم و در رأس همه مسئولان در حفظ و نگهداری این ارثیه با ارزش چگونه عمل کرده اند جای سئوال دارد. تخریب جنگلها در حالی ادامه دارد که سازمان حفاظت محیط زیست و دستگاه های مسئول به رغم اطلاع از چنین تخریبهای وحشتناکی دست به اقدام جدی نزدهاند.
فرازنای کلام آنکه منابع طبیعی جنگل و پارک و فضای سبز در داخل و اطراف شهرها به مردم خسته از زندگی ماشینی و سر و صدای محیط این امکان را میدهد که بتوانند ایام فراغت را در این مکان به استراحت و تفریح بپردازند. بچهها از آپارتمان بیرون آیند و جهت تقویت فکر و بدن خود در محیطی آرام و با هوایی سالم به بازی بپردازند. طبیعت همواره با زیبائیهای خود نظر انسان را به خود جلب مینماید و گیاهان یکی از عوامل مهم زیبایی طبیعت بشمار میروند. هر انسان از مشاهده طبیعت سرسبز جنگلها و مراتع لذت میبرد و با دیدن گلهای زیبای طبیعی با رنگهای دلفریب که از دل خاک سر بر آوده است به عظمت و رحمت خالق سبحان پی میبرد. پس شکر نعمتهای بیکرانش را بجا میآورد. بسیاری معتقدند که جنگل در سبک موسیقی و نقاشی افراد تأثیر خاصی دارد و بسیاری از هنرمندان و اهل ادب از مناظر زیبای طبیعت در ایجاد اثر خود الهام میگیرند. امّا باید بدانیم تا وقتی که مردم به حفظ و حراست از منابع طبیعی معتقد نباشند و به اهمیت حیاتی آن برای خود و آیندگان خویش آگاهی نیابند، البته که اقدامات اداری به تنهایی کارساز نخواهد بود. کار در این زمینه باید اساسی و بنیادی باشد و آموزش از پایینترین سطح جامعه یعنی خانواده شروع و به دبستان و دبیرستان و دانشگاه بصورت قصه و تئاتر و مطالب درسی و سرانجام تا وسایل ارتباط جمعی بصورت مستمر ادامه یابد. تلاش جهت صیانت از طبیعت و محیط زیست تنها و تنها در گرو آگاهی مردم از ارزشهای بیپایان طبیعت و محیط زیست است.
یادمان باشد که موهبت الهی طبیعت به عنوان امانتی در نزد ما سپرده شده و در سایه حفاظت از آن است که میتوان آن را به نسل آینده واگذار کرد و علاوه بر مردم که همواره باید نسبت به حفاظت از محیط زیست احساس مسئولیت کنند، سازمان حفاظت محیط زیست نیز موظف است بر اساس قانون به رسالت خود در حفظ و حراست از محیط زیست همت گمارد تا این نعمتهای الهی را تقدیم نسل آینده کند لازم است یادآوری شود که جنگلهای کردستان و مناظر طبیعی آن از نعمتهای خدادادی هستند که ما به آنها میبالیم و جزو منابع محدودی هستند که فعلاً از ما نگرفتهاند و تقسیم میراث نکردهاند! پس بیاید انسانهای مسئولی باشیم و برای حفظ آنها از هیچ تلاشی دریغ ننماییم.
"همه سروهای شرقی را هم که ببرند
هر روز که خورشید از آن سمت بیاید
قلمی هست که همه زمین پاک تراشیده را از نو درخت بنویسد "
نظرات
نظرات کلی نبود فاقد ارزش صنعتی<br />